نگاه عمیقتر به مغز افراد مبتلا به بیماریOCD
مدلسازی پیچیدهی کامپیوتری نشان میدهد که بیماران وسواسی- اجباری (OCD) توانایی یادگیری از محیط اطرافشان را دارند اما از آنها نمیتوانند در فعالیتهای خود استفاده کنند.
رفتارهای اجباری و وسواسهایی که به نوعی مرتبط به یکدیگرند، به عنوان بیماری OCD شناخته میشوند. علاوه بر پاکیزگی بیش از حد، اختلالات ذهنی میتواند تأثیر مخربی در زندگی فرد داشته باشد. بیماران وسواسی معمولاً منطقی نبودن رفتارهای خود را میدانند اما با این حال نمیتوانند با اجبار درونی خود مقابله کنند.
در یک مطالعهی جدید چاپ شده در مجلهی نورون از یک مدلسازی ریاضی برای تصمیمگیری استفاده کردهاند که میتواند در طول یک بازی ساده بینشی نسبت به آنچه که اتفاق میافتد، ایجاد کند. این بازی به جنبههای حساس نگرش ما نسبت به جهان میپردازد. در انسانهای نرمال اعتماد به نفسی که از اطرافشان دریافت میکنند موجب هدایت رفتارشان میشود. برای مثال وقتی فکر کنند که قرار است باران ببارد، نتیجه میگیرند که باید با خود چتر برداشت. در حالیکه در بیماران OCD این پیوند بین باور و رفتار از بین میرود. در نتیجه رفتار بیماران OCD مطابق با افکارشان نیست.
گروهی از محققان تحقیقات خود را بر اساس زمینهی جدیدی در روانپزشکی محاسباتی انجام دادهاند. این کار در نهایت میتواند در آشکارسازی زودهنگام اختلالات افرادی که جان آنها در خطر است، کمک کند. این زمینه همچنین در ارتقای روشهای تشخیص ، مبنی بر فهم مکانیسمهای شناختی و یا بیولوژیکی اختلالات ذهنی به جای صرفاً مشاهدهی علائم، کمک میکند. کاری که در حال حاضر روانپزشکان انجام میدهند تنها تشخیص از روی علائم اختلالات است. با استفاده از تجزیه و تحلیل مکانیکی بیشتر میتوان مشاهده کرد که تمایل به تکرار رفتارهای نامناسب به عنوان یک صفت اجباری در اختلالاتی مانند OCD، سوء مصرف مواد و اختلالات مربوط به تغذیه، وجود دارد. این روشهای آنالیز امکان تمییز بین انواع مختلف OCDها را ایجاد کرده و به روانپزشکان دید بهتری در مورد پاسخدهی بیماران نسبت به درمانهای خاص ارائه میدهد.
در مورد این واقعیت که باورها و رفتارهای بیماران مبتلا به OCD مطابق هم نیستند، تفسیرهای گوناگونی وجود دارد. علارغم دقت بالای آنها، ممکن است قوهی یادگیری از محیط اطرافشان ضعیف باشد، یا ممکن است اعتماد به نفس آنها در مورد چیزهایی که از قبل آموختهاند، کم باشد.
طبق یافتههای گروه تحقیقاتی، بین اعتماد به نفس و رفتار بیمارانی که دارای علائم شدیدتری بودند، عدم تطابق بیشتری وجود داشت. محققان توانستهاند رابطهی بین میزان عدم تطابق و شدت علائم را به دست آورند.